دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۱
۰ نفر

علی ورامینی: نقل است که روزی عارف بزرگی وارد بازاری شلوغ و پرمتاع شد. نگاهی به هیاهوی بازار و مردم طالب انداخت و گفت: چه متاع‌هایی که من به هیچ‌کدام نیازی ندارم.

مصرف گرایی

اين را شما بگذاريد در برابر فهرست‌هاي بلندبالاي موارد مورد نياز هركدام از ما كه هيچ‌وقت هم از طولش كم نمي‌شود. شايد همين الان بگوييد كه اين سنخ سخن متعلق به آن مرد بزرگ و زمانه‌اش است و مقتضيات و ضروريات زندگي امروز ما چيز ديگري مي‌طلبد. اما پيش از مطرح‌كردن اين ايراد بايد سؤالي را با خود مطرح كنيم. ضروريات يك زندگي خوب و خوش براي ما چه چيزهايي است؟ آيا ما آن ضروريات را براي خود شناسايي كرده‌ايم؟ آيا فقط براي به‌دست آوردن آنها به حد ضرورت مي‌كوشيم؟

پيش از جواب به اين سؤال‌ها به اين نكته هم بايد توجه داشت كه شناختن ضروريات و ضروريات‌نما كار آساني نيست. بسياري از چيزهايي كه ما فكر مي‌كنيم ضروري است درواقع به غلط براي ما ضروري‌شدنشان بديهي شده است. به‌عنوان مثال، نه به خيلي دورتر اما به افرادي كه دور و بر 60سال و يا كمي بيش و كم از اين سن دارند نگاه كنيم. آنها نسلي هستند كه بسياري‌شان در بخش‌هاي ابتدايي زندگي‌، حتي تلويزيون هم نداشته‌اند. از ديگر سو امروزه با انقلاب تكنولوژيك روبه‌رو شده‌اند و خيلي از آنها از اين تكنولوژي استفاده مي‌كنند و جزو لاينفك زندگي‌شان شده است.

اگر از آنها در رابطه با اين بپرسيد كه آيا 40سال پيش بدون اينها شما خللي در زندگي احساس مي‌كرديد و يا احساس بدتري نسبت به الان داشتيد احتمالا پاسخ خيلي از آنها مثبت نخواهد بود. اين درحالي است كه ما بسياري از ابزار جديد را جزو ضروريات زندگي و تصوركردن زندگي بدون آنها را براي خود غيرممكن مي‌دانيم. اين مثال به معني تشويق به ‌استفاده نكردن از تكنولوژي يا رفع كارآمدي آن نيست. تنها به اين نكته اشاره داشتم كه خيلي از چيزهايي كه به‌طور بديهي براي ما ضروري محسوب مي‌شوند، درواقع مي‌توانند چنين هم نباشند. اينها عمدتا طي سازوكاري پيچيده براي ما به ضروريات تبديل شده است. پس ما مي‌توانيم پيش از تهيه‌كردن فهرست ملزومات و ضروريات زندگي‌مان اندكي تامل كنيم كه فهرست نهايي واقعا آن‌چيزي باشد كه داشتنش ضرورت دارد. اگر اين كار را انجام ندهيم و اسير بازار و تبليغات شويم دچار آفتي مي‌شويم كه مي‌توان آن را مصرف‌گرايي ناميد. به هر ميزان فهرست خريد ما از ضروريات دورتر شود، به همان ميزان بيشتر در دام مصرف‌گرايي افتاده‌ايم.

  • مصرف‌گرايي؛ نه اخلاقي و نه مصلحت‌انديشانه

اما مصرف‌گرايي هم مانند هر پديده ديگري بايد در بوته نقد قرار گيرد تا درستي و نادرستي آن سنجيده شود. درستي و نادرستي هر عملي را منابع هنجارگذاري مشخص مي‌كنند. در اينجا مصرف‌گرايي را در دو منبع هنجارگذار مهم يعني اخلاق و مصلحت‌انديشي بررسي مي‌كنيم تا درستي و نادرستي آن را در اين منابع بسنجيم.

اخلاق :پرهيز از مصرف‌گرايي شايد به لحاظ اخلاقي از همه مهم‌تر باشد. ادله بسياري مي‌توان در رابطه با اينكه مصرف‌گرايي با هر نظام و مكتب اخلاقي‌اي ناسازگاري دارد، بيان كرد. تنها به اين بسنده كنيم كه طبق آمارهاي سازمان خواربار جهاني (فائو) با پول خريد يك دستگاه تلفن همراه آيفون مي‌توان مردن كودكي از گرسنگي را در كشوري فقير يك‌سال به تعويق انداخت، يعني اگر فردي گوشي قديمي خود را نگه دارد و پول خريد گوشي جديد (كه خريد آن ضرورتي هم ندارد) را در راستاي اعمال بشردوستانه خرج كند، مي‌تواند يك كودك را يك‌سال زنده نگه‌دارد. از اين دست مثال‌ها بسيار دم دستي‌تر و نزديك به‌خودمان هم فراوان مي‌توان بيان كرد. كم مردماني نيستند كه اسير مخارج درمان، مسكن و خوراك خود هستند. آيا در دنيايي كه بعضي براي بقاي خود چنين درگير هستند، اخلاقا ما مجاز هستيم كه به سمت مصرف‌گرايي برويم؟

مصلحت انديشي: حتي اگر ما دغدغه اخلاق هم نداشته باشيم، مصرف‌گرايي به لحاظ مصلحت‌انديشانه هم جايز نيست و اين عادت مي‌تواند زندگي ما را با اختلال مواجه كند. هر كسي هرميزان هم كه متمول باشد از دو قاعده مستثني نيست؛ يكي اينكه دارايي‌هاي شما به هر ميزاني كه باشد، باز هم محدود است و ديگر اينكه هيچ بعيد نيست كه هركسي در وضع و حالي قرار بگيرد كه همه دارايي‌اش از بين رود يا بسيار تنگدست شود. عقل و دور‌انديشي حكم مي‌كند كه آدمي با پرهيز از خريد چيزهاي غيرضروري بخشي از دارايي خود را براي آن روزِ گرفتاري كه شايد پيش آيد نگه‌دارد. البته مصرف‌گرايي بيش از اندازه، خود احتمال پديدآمدن آن روز را بسيار بيشتر مي‌كند كه از اين بابت هم مصلحت‌انديشي حكم مي‌كند از مصرف‌گرايي پرهيز كنيم.

  • مصرف‌گرايي و عزت‌نفس

اگر سنت ديني، عرفي و عرفاني ما دائما گوشزد مي‌كند كه آراستن خود با زيور مال و تفاخر جايز نيست و به زيان ما است، از سرپندي موعظانه و تهي از پشتوانه‌ فكري نيست بلكه رهنمودي است كه اتفاقا به‌كار حيات دنيوي و به‌خصوص سلامت روان ما مي‌آيد. يكي از مهم‌ترين مولفه‌هاي سلامت روان عزت‌نفس است. فردي كه عزت‌نفس خود را از دست داده باشد سلامت روانش هم به مخاطره مي‌افتد. انسان هرچقدر بي‌نيازتر باشد، بيشتر مي‌تواند عزت‌نفس خود را حفظ كند. انسان بي‌نياز ديگر ناچار نيست به‌خاطر نيازي از اصولش عدول كند. انسان هرچه بيشتر بي‌نياز باشد، كمتر به غيروابسته مي‌شود. اين بي‌نيازي وابسته به مال، دارايي، داشتن آشناهاي بسيار و... نيست. بي‌نيازي‌اي كه به‌خصوص بزرگان انديشه ما هميشه بر آن تأكيد داشته‌اند امري است دروني؛ اينكه انسان بتواند با رشد ذهن و روح خود هرآنچه را كه ضرورتي برايش ندارد به دور افكند و به لحاظ ذهني از آنها رها شود. اين بي‌نيازي هم به لحاظ دروني و هم به لحاظ بيروني ما را بي‌نياز مي‌كند و بي‌نيازي بيش از هرچيز ديگري ما را از مصرف‌گرايي دور خواهد كرد. به قولي ‌اي كاش دلمان هيچ نخواهد.

کد خبر 386724

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha